سفارش تبلیغ
صبا ویژن
قاتی پاتی

قاتی پاتی 

روزی تمام روستایی ها تصمیم گرفتند تا برای بارش باران دعا کنند، در روزی

که برای دعا همگی دور هم جمع شدند تنها یک پسر بچه با خود چتری داشت

این یعنی ایمان

قاتی پاتی

کودک یک ساله ای را تصور کنید. زمانی که شما او را به هوا پرتاب میکنید

او میخندد، چرا که او میداند شما اورا خواهید گرفت.

این یعنی اعتماد

هر شب ما به رختخواب میرویم ، ما هیچ اطمینانی نداریم که فردا صبح زنده

بر میخزیم با این حال ساعت را برای فردا کوک میکنیم.

 این یعنی امید




موضوع مطلب :
دوشنبه 93 شهریور 10 :: 3:42 عصر ::  نویسنده : محمدعلی

قاتی پاتی

مواظب باشید!

پایتان را کجا بر زمین میگذارید اکنون

مین هایی از جنس دیگر در کمین

شماست...

مین های جنگ سخت (hard    war)

پای جسمتان را قطع میکند اما مین های

جنگ نرم(soft war)    پر پرواز

روحتان را...




موضوع مطلب :
دوشنبه 93 شهریور 10 :: 3:17 عصر ::  نویسنده : محمدعلی

قاتی پاتی

یه روز تو پیاده رو داشتم می رفتم ، از دور دیدم یک کارت پخش کن خیلی با کلاس ، کارت های رنگی قشنگی دستشه ولی این کارت ها رو به هر کسی نمیده ! به خانم ها که اصلاً نمی داد و تحویلشون نمی گرفت ،

در مورد اقایون هم خیلی گزینشی رفتار می کرد و معلوم بود فقط به کسانی کارت میداد که مشخصات خاصی از نظر خودش داشته باشند ، احساس کردم فکر میکنه هر کسی لیاقت داشتن این تبلیغات تمام رنگی خیلی خوشگل و گرون قیمت رو نداره ، لابد فقط به ادم های با کلاس و شیک پوش و با شخصیت میده ! بدجوری کنجکاو بودم بدونم اون کارت ها چین !! با خودم گفتم یعنی نظر این کارت پخش کن خوش تیپ و با کلاس راجع به من چیه ؟! منو تائید می کنه؟!

کفش هامو با پشت شلوارم پاک کردم تا مختصر گرد و خاکی که روش نشسته بود پاک بشه و برق بزنه ! شکمو دادم تو و در عین حال سعی کردم خودم رو جوری نشون بدم که انگار واسم مهم نیست ! دل تو دلم نبود ! یعنی به من هم از این کاغذهای خوشگل میده ؟! همین طور که سعی می کردم با بی تفاوتی از کنارش رد بشم با لبخندی بهم نگاه کرد و یک کاغذ رنگی طرفم گرفت و گفت : اقای محترم ! بفرمایید!

قند تو دلم اب شد ! با لبخندی ظاهری و با حالتی که نشون بدم اصلا برام مهم نیست بهش گفتم : می گیرمش ولی الان وقت خوندنش رو ندارم ! چند قدم اونورتر پیچیدم توی قنادی و اون قدر هول بودم که داشتم با سر می رفتم توی کیک ! وایستادم و با ذوق تمام به کاغذ نگاه کردم ، فکر می کنید رو کاغذ چی نوشته بود ؟؟

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

 

دیگر نگران طاسی سر خود نباشید ! پیوند مو با جدیدترین متد روز اروپا و امریک!!!




موضوع مطلب :
دوشنبه 93 تیر 23 :: 11:14 عصر ::  نویسنده : محمدعلی

باحال

آقا داماد چیکاره‌ ان ؟

کارشناس مسائل اجتماعی ، اقتصادی

سیاسی ایران ، خاور میانه و جهان هست

آفرین ، حالا کجا کار می کنن ؟

با تاکسی

Zikzak3f.parsiblog.com

احتمالا قراره تا ده بیست سال دیگه بچه ها رو از اینترنت دانلود کنیم

فقط بچه هایی که تو ایران به دنیا میان عقب افتادن

.چون مرتب اینترنت قطع و وصل میشه

Zikzak3f.parsiblog.com

بعضیا هم هستن اینقدر که گاو هستن خود گاو اونهمه نیست!

Zikzak3f.parsiblog.com

از وقتی رایتل اومده ، دخترا موقع زنگ زدن هم باید آرایش کنن...

Zikzak3f.parsiblog.com

سر جلسه امتحان یه آقا بغل دستم نشسته بود

منم داشتم بهش توضیح میدادم که چجوری تقلب کنه!

اونم فقط گوش میداد،

امتحان که شروع شد پا شد ورقه هارو پخش کرد!

Zikzak3f.parsiblog.com

ساده لوحا فک میکنن کتاب خریدن اوج روشنفکریه

ولی مرحله ی بالاتری هم هست که کتاب نمیخری

تا به قطع درختان کمک نکرده باش

ما اونجاییمنکته بین




موضوع مطلب :
جمعه 93 تیر 20 :: 12:3 عصر ::  نویسنده : محمدعلی

قاتی پاتی

شعری از پروفسور هشترودی

 

منحنی قامتم، قامت ابروی توست

خط مجانب بر آن، سلسله گیسوی توست

 

حد رسیدن به او، مبهم و بی انتهاست

بازه تعریف دل، در حرم کوی توست

 

چون به عدد یک تویی من همه صفرها

آن چه که معنی دهد قامت دلجوی توست

 

پرتوی خورشید شد مشتق از آن روی تو

گرمی جان بخش او جزئی از آن خوی توست

 

بی تو وجودم بود یک سری واگرا

ناحیه همگراش دایره روی توست

 

(پروفسور هشترودی    )




موضوع مطلب :
پنج شنبه 93 خرداد 29 :: 12:6 صبح ::  نویسنده : محمدعلی
<   1   2   3   4   5   >>   >   
درباره وبلاگ

چاق شدم دوباره
پیوندها
لوگو
چاق شدم دوباره
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 38
بازدید دیروز: 5
کل بازدیدها: 66239