قاتی پاتی
اگر قدر ثانیه های بدون بازگشت را می دانستند واز قله های باشکوه موفقیت چیزی شنیده بودند هیچ گاه....برای در چاله مانده چاه را توصیف نمی کردند.
-تورا به دادگاه خواهم کشید...شاید به حبس ابد محکوم شوی !جزئیات جنایتت معلوم نیست اما اثر انگشتت را...روی قلبی شکسته یافته ام!!!
-چوب کبریت های نیمه سوخته وچشم هایی...درحسرت دوباره دیدنت.به امتحانش می ارزید ولی ای کاش قصه های زمان کودکی براساس واقعیت بود!!!
-انگار روزی دیگر فرا رسیده است.اگر چشم هایت گشوده شده اند واگر می توانی صادقانه لبخند بزنی بدان که خداوند... هنوز عاشق توست!!!
-هرشب ستاره ی دنباله داری به خانه ات می فرستم هرروز شبدر چهار برگی در کفش هایت می گذارم هر لحظه برایت دعا می خوانم.تا زمانی ایمان بیاوری...که هیچ آرزویی محال نیست!!!
-فاصله برای عاشق همیشه تلخ است.چه 800کیلومتر باشد و چه 8متر .این را از چشم های خیس سربازی فهمیدم که از بالای برجک دید بانی...به معشوقه اش می نگریست!!!
-نمی دانم چرا اینگونه است؟وقتی نگاه عاشق کسی به توست می بینی اما دلت بسته به مهر دیگری ست بی اعتنا می گذری و عاشقانه به کسی می نگری... که دلش پیش تو نیست!!!
-همیشه به خودت تنها به خودت اطمینان داشته باش ودر هنگام مشکلات به آسمان نگاه کن چرا که معمولا اطرافت خالی از دوستانی می شود که تا دیروز...به پای رفاقت جان می دادند!!!
موضوع مطلب : آخرین مطالب پیوندها لوگو آمار وبلاگ بازدید امروز: 6
بازدید دیروز: 40
کل بازدیدها: 66443
|
|